، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره

روشا خانم كوچولو

تاتی تاتی روشاجون

1394/4/22 14:19
نویسنده : مامان روشا
920 بازدید
اشتراک گذاری

سلام  من از سفر برگشتم باکارای جدید که ازهمه مهم ترش خبر پاگرفتنم هست من بالاخره بعد از تلاش فراوان تونستم باپاهای خودم راه برم وخودکفا بودنم وکامل کنم بله دیگه فچه زرنگش خوبه یعنی این وای بچه ها اگه بدونین روزی چند بار من میافتادم و بلند میشدم ولی چون پشتکار وهدف مشخصی داشتم تونستم بعداز یک ماه تلاش بی وقفه راه برم 

وای خدای من واقعا لذت بخشه ازمن به شما نصیحت تلاش کنید برای راه رافتن تون میدونید چرا آخه اینجوری اگه مامان بابا خواستن یه لحظه تنها تون بزارن میتونید بدون لحظه ای مکث اونهارو تعقیب کرده یا اینکه درعرض یک ثانیه خانه را کن فیکون کنید بله دقیقا مثل من شیطان

ازحرف زدنام بگم که جدیدا یاد گرفتم پارچ آب یا بطری شو که میبینم فورا میگم آب بعد دیشبم گفتم یا علی الان اگه یادم بندازن تکرار میکنم 

فکر کنم خبر بعدی که بیام بنویسم پشتک زدنم باشه چون واقعا عاشق این کارم در طول روز اگه بخوام اغراق نکنم روزی ده بار این کار و میکنم البته باکمک بزرگتر ها برمیگردم ولی خودم فقط به حالت پشتک وایمیسم که حداقل روزی یکبار موفق میشم تنهایی انجام بدم البته کج میشم ولی بازم کیف میده خب دیگه وقت تنگ است وممکن هر لحظه من ازخواب بیدار بشم بریم سراغ عکسایی که من از شهررستان گرفتم 

من موقع خوردن شاتوت خونه بابای بابایی

ایشونم اهورا جان پسر عموی بنده هستن که توپست قبلی گفتم تازه پسر عموم بدنیا اومدن ایشون هستن نگاه چه ناز خوابیدن  

اینم منم که دیگه ماشاالله هزارماشاالله راه افتادم اینم کیکم که گرفتم دستم وبه مامانم میگم بهم بده تا بخورم همش میگم ببخشید نمیدونم چطوری بنویسم ببین چجوری حرف میزنم که مامانی بلد نیس بنویسه دیگه... خب دیگه فعلا بای ببخشید نمیتونم بیام بهتون سر بزنم ولی قول میدم تا هفته اینده بیام پیش همه دوستام وبهتون سربزنم فعلا بوسسسس بای

پسندها (15)

نظرات (12)

مامان ریحانه
24 تیر 94 2:55
سلام عزیزم رسیدن به خیر طاعات و عباداتتونم قبول ماشالله به گل دختر نازمون با اینهمه پیشرفت راه رفتن و تاتی کردنش مبااااااااااااااارک فدای آب گفتنش عروسک ناز عکساشم خیلی قشنگ و نازه عزیزم دخمل نازو از طرف من خیلی ببوووووووووووووس
مامان روشا
پاسخ
سلام ممنون عزیزم ، چشم حتما
مامان محمد طاها
25 تیر 94 20:10
ای جانم روشا جونم ... اولین قدمهات مبارک باشه عزیزم ... انشالله قدمهای بزرگی تو زندگیت برداری عزیزم
مامان روشا
پاسخ
مرسی خاله جون ممنون از دعای قشنگت
مامان زهره
27 تیر 94 19:09
سلام گلم همیشه به سفر امیدوارم حسابی بهتون خوش گذشته باشه ممنونم که بهمون سر زدید امیدوارم حال روشا جون همیشه خوب باشه وهرروزش بهتر از روز قبل باشه براتون بهترین ها رو آرزومندم امیدوارم همیشه خوش باشید
مامان روشا
پاسخ
سلام ممنون خاله جون ، خواهش میکنم ممنون بابت دعای قشنگت
zakieh
30 تیر 94 1:37
اي جونم عزيز دل خاله آفرين به تلاشت
مامان روشا
پاسخ
ممنون خاله جون
رویــــا
30 تیر 94 2:09
سلام روشا جونمممم..قوربونت بشه خاله با این حرف زدنتعشق من ایشالله همیشه تنت سالم باشهروشا جونم حدیثم هم داره تاتی تاتی میکنه و ماشالله شما دوتا دخملی گل خیلی زود شروع کردین به راه رفتن ....حدیث هم از ده ماهگی تاتی تاتی کرده و الان خیلی خوب قدم ورمیداره شده یه عروسک کوکی که همیشه در حال راه رفتنه
مامان روشا
پاسخ
سلام خاله جون ممنون ، آره ماشاالله ماخیلی زرنگیم ودوست داریم راه بریم که دل شما خونواده هامون رو با کارای بامزه شاد کنیم دلتون همیشه شاد
sahar
30 تیر 94 9:39
الهی ... عزیزم همیشه سلامت باشی و سر پا . قدم برداشتنت مبارک کوچولو ناز نازی
مامان روشا
پاسخ
مرسییییییییی بابت دعای قشنگت خاله جون
مامان آنیسا
30 تیر 94 15:32
هزار ماشالا به روشای عزیزم که دیگه مستقل شده و خودش راه میره یه خسته نباشید ویژه هم خدمت مامانی عزیزم که دیگه کارت درامده و همش باید دنبالش راه بری
مامان روشا
پاسخ
ممنون خاله جون،آره واقعا فقط شانس اوردم کسی خونمون نمیاد چون از همه دوریم واینجام که خیلی گرمه واسه همین هرچی که دست میزد وجمع کردم تقریبا خونه شبیه مسجد شده خالی خالی فقط چند تا پشتی هست که میندازدشون زمین روش یا راه میره یا میخوابه بخاطر همین خودمو یه ذره راحت گذاشتم
مامان ندا
4 مرداد 94 15:59
راه رفتنت مبارک عززززیز دل خاله... شاتوت نوش جوووووووونت عکسات خیییییییلی قشنگن روشا جوووونم دوست دارم
مامان روشا
پاسخ
مرسی خاله جوننظر لطفتون
کیان
8 مرداد 94 12:33
آفرین به شما دخمل زرنگ. من تنها کاری که بلدم انجام بدم اینه که خم بشم پستونکو از روی زمین بردارم بزارم توی دهانم
مامان روشا
پاسخ
مرسی عزیزم به مامانی وبابا بگو بزارنت تو روروک که خودت سعی کنی بخاطر اسباب بازی های که دوست داری راه بری واونقد بهت ندن که خودت بری بیاریش البته من بدون روروک سعی میکردم برم چون مامانمتنهام میذاشت میرفت پی کار خونه واشپزی من تنها میشدم ودوست داشتم پیشش برم تلاش کردم که اول بلند شم شاید روزی ده یابیشتر ار از ده بار بلند میشدم ومیافتادم تا اینکه رفتیم شهرستان وتشویق های فک وفامیل راه رفتنم یاد گرفتم واین بود راز موفقیت م
کیان
22 مرداد 94 12:30
روشا جون یادت باشه من اولین نفری هستم که دارم برات پست تبرک تولد میزارم. روشا جون تولدت مبارک صد سال زنده باشی
مامان ندا
25 مرداد 94 10:06
روزت مبارک فرشته کوچولوی ناز..روشا ی عززززیزم..[ماچ
کیان
19 دی 94 10:50
روشا خانوم خیلی وقت بود خبری ازت نبود. بابا به پدر مادر گرامی بگو تنبلی نکنند وبلاگتو آپدیت کنند پس فردا بزرگ میشه میبینی هیچی برات خاطره ننوشتند بعدش میشینند افسوس میخورند که چرا تنبلی کردن