سینه خیز رفتنم
بله درست خوندید من الان یک هفته اس که مشغول سینه خیز رفتنم اونقد حال میده دیگه دارم به خود کفایی میرسم همش درحال جستجو کردنم البته بعضی وقتها حوصله ندارم وشروع میکنم به دنده عقب رفتن خب هرکسی نمیتونه بره اینم مهارت خاص خودشو داره بله یه موقع فکرنکنین شماهم میتونید ولی من اینکارو به خوبی انجام میدم ومامانم خیلی دلش میخواد عکس بگیره ولی من اصلا افتخار نمیدم و همش تکون میخورم تازه یه چیزای جدیدیم، یاد گرفتم وتند تند تکرار میکنم اونم اینه بووووووووو ، واز دور همه روصدادار بوس میکنم آخه دوست ندارم که هرکسی وبوس کنم فقط مامانی بوس میکنم آخه خیلی دوسش دارم دیگه حالا عکسامو نیگا کنید که نگید دارم دروغ میگم این عکسارو مامان به زور انداخته راستی تا یادم نرفته یه چیز جدید تو خودم کشف کردم وونم پامه بله من جدیدا میتونم پاهامو بگیرم وباهاش بازی کنم خیلی حال میده تقریبا همش درحال بازی کردنم و امروزم دور خونمو با پای خودم زدم وموفق شدم باروروکم راه برم خیلی خوشه خدایا ممنونم ازت که منو خودکفا کردی مرسی اینم جمعه داغ داغ زمستونی بود که نهار رفتیم بیرون ومنم عکس گرفتم
اینم جمعه شبه که وقتی اومدیم رفتیم خونه خاله مرضیه خاله مرضیه همسایه مونه