تاتی تاتی روشاجون
سلام من از سفر برگشتم باکارای جدید که ازهمه مهم ترش خبر پاگرفتنم هست من بالاخره بعد از تلاش فراوان تونستم باپاهای خودم راه برم وخودکفا بودنم وکامل کنم بله دیگه فچه زرنگش خوبه یعنی این وای بچه ها اگه بدونین روزی چند بار من میافتادم و بلند میشدم ولی چون پشتکار وهدف مشخصی داشتم تونستم بعداز یک ماه تلاش بی وقفه راه برم
وای خدای من واقعا لذت بخشه ازمن به شما نصیحت تلاش کنید برای راه رافتن تون میدونید چرا آخه اینجوری اگه مامان بابا خواستن یه لحظه تنها تون بزارن میتونید بدون لحظه ای مکث اونهارو تعقیب کرده یا اینکه درعرض یک ثانیه خانه را کن فیکون کنید بله دقیقا مثل من
ازحرف زدنام بگم که جدیدا یاد گرفتم پارچ آب یا بطری شو که میبینم فورا میگم آب بعد دیشبم گفتم یا علی الان اگه یادم بندازن تکرار میکنم
فکر کنم خبر بعدی که بیام بنویسم پشتک زدنم باشه چون واقعا عاشق این کارم در طول روز اگه بخوام اغراق نکنم روزی ده بار این کار و میکنم البته باکمک بزرگتر ها برمیگردم ولی خودم فقط به حالت پشتک وایمیسم که حداقل روزی یکبار موفق میشم تنهایی انجام بدم البته کج میشم ولی بازم کیف میده خب دیگه وقت تنگ است وممکن هر لحظه من ازخواب بیدار بشم بریم سراغ عکسایی که من از شهررستان گرفتم
من موقع خوردن شاتوت خونه بابای بابایی
ایشونم اهورا جان پسر عموی بنده هستن که توپست قبلی گفتم تازه پسر عموم بدنیا اومدن ایشون هستن نگاه چه ناز خوابیدن
اینم منم که دیگه ماشاالله هزارماشاالله راه افتادم اینم کیکم که گرفتم دستم وبه مامانم میگم بهم بده تا بخورم همش میگم ببخشید نمیدونم چطوری بنویسم ببین چجوری حرف میزنم که مامانی بلد نیس بنویسه دیگه... خب دیگه فعلا بای ببخشید نمیتونم بیام بهتون سر بزنم ولی قول میدم تا هفته اینده بیام پیش همه دوستام وبهتون سربزنم فعلا بوسسسس بای